قمار بزرگ سلمان کوچک


بن سلمان

محمدبن سلمان، ولیعهد جوان عربستان این روزها به مرد خبرساز رسانه‌های منطقه و جهان بدل شده است.  محمدبن سلمان، ولیعهد جوان عربستان این روزها به مرد خبرساز رسانه‌های منطقه و جهان بدل شده است.

وی با تصمیمات شتاب‌زده می‌کوشد وانمود کند، به دنبال پایه‌ریزی عربستان نوین است و با همین نگاه به شکار شبانه شاهزاده‌ها و مقامات سعودی از یک‌سو و تنش‌آفرینی در منطقه از سوی دیگر می‌پردازد، اما این اقدامات که مبین جاه‌طلبی‌ ولیعهد 32 ساله است، تنها یک روی سکه تحولات عربستان سعودی است و روی دیگر سکه تحلیل جداگانه‌ای دارد. به نظر می‌رسد محمد بن سلمان به بیماری سیاسی مگالومانیا (megalomania) یا جنون عظمت و به عبارتی سندرم خودبزرگ‌بینی مبتلا شده است.

تصمیمات بی‌محابای وی در عرصه‌های داخلی و منطقه‌ای همگی شاخص‌های جنون عظمت هستند. دستگیری تعداد زیادی شاهزاده و مقام سیاسی و اقتصادی، خریدهای تسلیحاتی چند صدمیلیارد دلاری، حمله نظامی به یمن، دخالت در بحرین و لبنان، کمک به تروریست‌های داعش وهابی‌که مردمان بی‌گناه را در سوریه، عراق و حتی افغانستان و نیجریه به خاک و خون می‌کشند، و برخورد ارباب ـ رعیتی با قطر همگی نشان‌دهنده جنون عظمت سلمان کوچک هستند؛ اما آیا وی با چنین مانورها و تصمیمات شتاب‌زده‌ای می‌تواند به اهداف سند چشم‌انداز 2030 عربستان جامه عمل بپوشاند؟ برای پاسخ به این موضوع، آن را در سه سطح ‌باید مورد توجه قرار داد.

در سطح ملی، سلمان کوچک با موانع بزرگی همچون قدرت مفتی‌های وهابی از یک‌سو و خشم شاهزاده‌های زخم خورده‌ از قدرت‌طلبی ولیعهد از سوی دیگر مواجه است که همین می‌تواند کار را برای سلمان کوچک دشوار سازد. علاوه بر این روی آوردن ولیعهد جوان به اصلاحات گسترده‌ در جامعه بسته عربستان ـ که همچنان ساختار قبیله‌ای بر آن حکم‌فرماست ـ دست زدن به قماری بزرگ است که معلوم نیست برنده شدن سلمان کوچک را در پی داشته باشد. چه‌بسا ممکن است وی خود قربانی تحولات پرشتاب عبور عربستان از سنت به مدرنیسم شود، بخصوص این‌که چنین عبوری بدون فراهم بودن زیرساخت‌های سیاسی، فرهنگی و اجتماعی کلید خورده و صرفا مبتنی بر اراده ولیعهد جوان است. اگر به این چالش‌ها معضل کسری بودجه عربستان و مشکلات مالی ناشی از جنگ یمن را بیفزاییم، می‌توان نتیجه گرفت در سطح ملی سلمان کوچک وارد جاده‌ای پر دست‌انداز شده است.

در سطح منطقه‌ای، سلمان کوچک با مشکلات به مراتب پیچیده‌تری مواجه است از سال 2011 که عربستان به ماجراجویی‌ منطقه‌ای روی آورده است و به کمک آمریکا و اسرائیل آموزش و تسلیح گروه‌های تروریستی را در دستور کار قرار داده است، شش سال می‌گذرد.

در این بازه زمانی مقامات ریاض تصور می‌کردند همان گونه که حمدبن جاسم، نخست‌وزیر سابق قطر اخیرا در مصاحبه‌ای افشا کرد: عربستان ماموریت براندازی نظام بشاراسد را به قطر محول کرده بود، می‌توانند با براندازی دولت اسد محور مقاومت را با چالش و گسست جغرافیایی روبه‌رو سازند و همزمان حزب‌الله را در محاق قرار دهند. با نگاهی به تحولات منطقه ملاحظه می‌شود آل‌سعود در سوریه، لبنان، عراق و یمن نه‌تنها دستاوردی نداشته که با نفرت شدید مردمان این کشورها مواجه شده است. علاوه بر این سناریوی سلمان کوچک در قبال قطر نیز جواب نداده است و اکنون حرف عربستان حتی در شورای همکاری خلیج فارس که زمانی همه اعضای آن گوش به فرمان ریاض بودند، خریدار ندارد. به این ترتیب محمد بن سلمان، در حالی همچنان بر طبل تبدیل عربستان به قدرت برتر و هژمون منطقه‌ای می‌کوبد که اولا در تمام این موارد شکست و ناکامی را تجربه کرده و ثانیا هنوز به این درک نرسیده است که اساسا عربستان به لحاظ منابع نرم و سخت قدرت، فاقد عناصر لازم برای تبدیل شدن به قدرت منطقه‌ای است چراکه ریاض از همه منابع مورد نیاز قدرت، صرفا دلارهای نفتی را در اختیار دارد که صرف خریدهای تسلیحاتی کلان برای تجهیز ارتش اجاره‌ای عربستان می‌شود.

جالب آن که این ارتش در برابر رزمندگان یمنی نتوانسته به موفقیتی دست یابد. شلیک موشک انصارالله به پایگاه ملک خالد، در 35 کیلومتری ریاض سند جدی شکست نظامی عربستان در نبرد نامشروع با یمن است.

در سطح بین‌المللی نیز صرف‌نظر از ترامپ و ترزا می و برخی مقامات سودجوی غربی، افکار عمومی اروپا و آمریکا و شرق دور و روسیه، عربستان را رژیمی تروریست‌پرور می‌دانند که در حادثه 11 سپتامبر و اقدامات تروریستی نقاط مختلف جهان دخیل است. به همین علت مطبوعات اروپا و آمریکا بعضا از کلیدواژه داعش سفید برای مقامات ریاض استفاده می‌کنند که نشان‌دهنده نقش ریاض در حمایت از داعش وهابی یا همان داعش سیاه است. علاوه بر این، آل‌سعود به علت جنایات ضدبشری علیه مردم بی‌گناه یمن و کودک‌کشی در این کشور در فهرست سیاه سازمان ملل قرار گرفت که اینها نشان‌دهنده چالش‌های فراروی سلمان کوچک در سطح بین‌المللی است. حال با چنین معضلاتی پیچ در پیچ آیا سلمان کوچک می‌تواند به جاه‌طلبی‌های بزرگ خود جامه‌عمل بپوشاند یا این که مجموعه اقدامات وی را همچنان بایستی در قالب بیماری جنون عظمت و قماری خطرناک تفسیر کرد که سرانجام روشنی نخواهد داشت؟

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.